به تلخی برایم آشکار شده بود که بخش زیادی از نارضایتی هایم به خدا باز می گردد. چطور ؟
می گویم از خود ناراضی هستم . ولی وقتی عمیق تر به دلم رجوع کردم دیدم وای وای ...
این وجودم پر از انتظار و توقعات بی جا از خدا و دلیل ناراحتی هایم هم همین بود .
اومدم چند روز ، فقط چند روز ...
هر روز صبح که بیدار می شدم ، به خدا می گفتم : خدایا ، من هیچ چیز از تو نمی خواهم . هیچ انتظاری از تو ندارم . ممکن است آدم به خودش بگوید این حرف ها چقدر واقعی بوده است ؟!
ولی در آن چند روز به خودم گفتم : باشه بعدا دوباره شروع کن به خواستن و انتظار داشتن .
دیرکه نمی شود . فقط چند روز این مدل را امتحان کن .
بعد از این پاکسازی نسبی ذهنم به او گفتم : قشنگ من ! تو آن به آن ، لحظه به لحظه دوست داری من چه کار کنم ؟ چه چیز را ببینم ؟ نگاهم به عالم را چه کنم ؟
عزیزم ! تو دوست داری در اتفاق های مختلف ، من چطوری رفتار کنم ؟
و البته چون ذهنم کمی از توقع ها و انتظارات درونی خالی شده بود راحت تر هم قربون صدقه اش می رفتم .
خدا می داند در آن چند روز حس می کردم زندگی ام برای اولین رنگی شده است . می دیدم لایه های خیلی نازکی از رنگ خدا بوده است . ولی بالاخره بود . مثل خیلی چیز های دیگر که هستند .
اما این که خودش می گوید رنگ خدا بهترین رنگ دنیاست ، شاید این را در هیچ حال دیگری حس نکردم . شاه کلیدش هم همین بود که اول از همه به او می گفتم من از تو هیچ چیز نمی خواهم .
گلوگاه های زمین خوردن توی این روش ، زمان هایی بود که فشارهایی مثل یک رفتاری از کسی تو را ناراحت کند به تو وارد شود یا یک اتفاق سخت و اذیت کننده ای برایت بیفتد . جالب این بود که در همان لحظات سخت وقتی می گفتم : الهی ، تو دوست داری من الان تو چه حالی باشم ؟ چه بگویم ؟
من ضعیفم تو کمکم کن .
خیلی سریع دستم را می گرفت . اصلا یادم می رفت . نمی دانم چه می شد .
دلم می خواهد به او نشان دهم که به او اعتماد دارم . حتی با ادا درآوردن ، او که می داند من دوست دارم آنطوری باشم . آخر لطیف است خدای زیبای ما . می گویند هر کس خودش را شبیه هر گروهی می کند ، از همان ها محسوب می شود .
ای مهربان ترین ! حس می کنم قشنگ ترین لحظه های زندگی ام در همین لحظه های پر از صمیمیت بوده که از تو پرسیدم : تو چه چیزی را دوست داری ؟ تو ... تو ...
برچسب : تو منو دوست داری آره,تو منو دوست داری,تو مرا دوست داری,تو که دوست داری واسم ناز کنی,تو هم دوست داری نبینی که دوستای قدیمی, نویسنده : cmatn-nab2 بازدید : 120