در زندگی از چیزهای زیادی می ترسیدم .
و نگران بودم تا این که آن ها را تجربه کردم وحالا ترسی از آنها ندارم .
از ( تنهایی ) می ترسیدم ، یاد گرفتم (خود را دوست بدارم)
از (شکست ) می ترسیدم ، یاد گرفتم( تلاش نکردن یعنی شکست )
از( نفرت مردم ) می ترسیدم ، یاد گرفتم ( بهرحال هر کسی نظری دارد )
از ( درد ) می ترسیدم ، یاد گرفتم( درد کشیدن برای رشد روح لازم است )
از ( سرنوشت ) می ترسیدم ، یاد گرفتم( من توان تغییر آن را دارم )
از( آینده ) می ترسیدم یاد گرفتم ( می توان آینده بهتری ساخت )
از ( گذشته ) می ترسیدم ، فهمیدم ( گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد )
و بالاخره از((( تغییر ))) می ترسیدم ، تا این که یاد گرفتم :
((( حتی زیباترین پروانه ها هم ، قبل از پرواز کرم بودند و
و * تغییر * آنها را زیبا می کند )))
برچسب : نویسنده : cmatn-nab2 بازدید : 120