دلتنگی که دست خود آدم نیست ، جانم
دل است دیگر...
گاهی تنگ می شود .
گاهی فُرو می ریزد .
گاهی آن قدر خودش را می گیرد که غروب جمعه در مقابلش کم می آورد .
گاهی هم با شنیدن اسمت آنچنان می تپد که به نفس نفس می اندازد مرا .
دل که زبان آدمیزاد نمی فهمد عزیز من که اگر می فهمید من هیچ وقت
عاشقِ مردی چون تو نمی شدم حضرتِ یار...
#مونا_واعظی
برچسب : نویسنده : cmatn-nab2 بازدید : 113